دلم تهی شده از عشق چاره یعنی مرگ....

و سکوتی سنگین اعماق وجودم را لرزاند ....دل من غمگین است...به دادش برسم یا که از بی کسی و تنهای بگزارم که بلرزد در خود؟؟؟؟
شام با بچه ها رفتیم آناهیتا ...چرا همش دلم یه جوری بود؟؟؟؟

بد جور دلم یه آغوش با یه لب داغ می خواد ...موسیقی متنشم صدای گرم نفس باشه

اه چقدر یهو دل تنگ همه اون روزا شدم .....دلم واسه کوچمون تنگ شده ...واسه خودم ..واسه .........................................................خیلی چیزا

دوست دارم ولی به درد من نمی خوری.....خودتم می دونی

ای عکس نشان رخ ماهی بودی
بر تازه جوانیم گواهی بودی
من پیر شدم لیک جوانی تو هنوز
حقا که رفیق نیمه راهی بودی

ای وای ده سال دیگه شایدم کمتر ...این دو بیت شعر رو با چه حصرتی می خونم ...
هین الانشم دلم گرفت

هر کاری بکنی باز نمی تونم ببخشمت ...تو عشق رو تو وجودم کشتی می فهمی لعنتی...بعد این همه ظلم که بهم کردی توقع نداشته باش همه چی یادم بره...کاری که تو با من کردی ...با هیچی نمی تونی ردشو پاک کنی با هیچی ...اگه اون جای حق نشسته ...ازش می خوام یه جوری بهت بفهمونه چی به سرم اوردی ...همه رویاهام همه اعتماد و همه اشتیاقم و همه خنده هام و گریه هام همه عشقم رو بهم برگردون ...می تونی لعنتی
همه اون اشکامو پس بده

دهنم تلخه تلخه ...درست مثل فکر کردن به تو و تو....

زهره ...شقایق ...فراموشتون نمی کنم...حالم اصلا خوش نیست ده نخ سیگار پشت بند هم ...سرم رو داره منفجر می کنه

لجن ...گوه ...عوضی
الهی ام اس بگیری الهی با زجر بمیری ...الهی هر چی بده خدا سر راهت بیاره ...سر راه اون عجوزه
بنفش هم بیاره اون خواهر صلیته ات...الهی سیامک پر پر شدنتو ببینم ...الهی به قیمت اشکای من بلا سرت نازل شه ....چرا اینقدر خون به دلم کردی....چرا لجن